در مسیرخاک با صورت کفشمروبوسی غمگینی کردوقدم ها یک یکبوسه خاکی دریا را پاسخ می داددر دروازه شوقکفش ها خندیدندو صدای ترک قلبی محزونفضا را پر کرداربعین ۹۳