حافظ هفت

وبلاگ شخصی مجتبی محمدیان

حافظ هفت

وبلاگ شخصی مجتبی محمدیان

۲ مطلب با موضوع «داستان کوتاه» ثبت شده است

عندلیب

مجتبی محمدیان | شنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۳، ۰۷:۵۰ ب.ظ | ۰ نظر

در حیاط نشسته بود. روی صندلی. زیر درخت بنجامین. می نوشت. گروه گنجشک ها روی دیوار آجری با هم مباحثه سختی می کردند. ناگهان صدای آواز متفاوت پرنده ای آمد. چشمش فوری بالای درخت را کاوید. بلبل باز هم خواند. گفت: "جانم... بیا نزدیک تر." بلبل نزدیک تر شد. او تعجب نکرد. بلبل هنوز می خواند. پسرک مجذوب تضاد رنگ سیاه سر با سفیدی غبغب عندلیب شده بود. عندلیب هنوز می خواند. دلش لرزید. یاد واحد دیشب افتاد... ای عندلیبان گلشن خراب است ... آهسته نالید اصغر به خواب است .... از داغ اصغر ، دلخون رباب است .... لای لایی از سفر برگشته رودم .... شیر از پیکان کافر خورده رودم 





  • مجتبی محمدیان

...

مجتبی محمدیان | پنجشنبه, ۲۴ مهر ۱۳۹۳، ۰۲:۲۰ ب.ظ | ۳ نظر

سرش را از روی میز بلند کرد. به گوشه اتاق، جایی که کاغذهای مچاله شده در طول این یک ماه تلنبار شده بودند خیره شد. برخواست و به سمت پنجره قدم برداشت. هنوز بچه های همسایه مشغول بازی با بطری خالی نوشابه بودند. از طبقه پنجم آپارتمان می شد کوه هایی که از پشت ساختمان های بلند شهر سرک میکشیدند تا طعنه آمیز به زندگی روزمره مردم این شهر نگاه کنند را دید. هنوز گرمای بهاری همه برف های کوهها را آب نکرده بود. کم کم صدای بچه ها محو شد و 

  • مجتبی محمدیان